۲۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۰
کد خبر: ۵۹۷۰۴۴
"به مناسبت ۴۰ سالگی انقلاب"

یادداشت | مبانى خصومت آمریکا با نظام اسلامی

یادداشت | مبانى خصومت آمریکا با نظام اسلامی
مبانى خصومت آمریکا با نظام اسلامی به ماهیت انقلاب و خوی استکبارستیزی شیطان بزرگ بر می گردد و ربطی به رفتارهاى ملت و مسؤولان انقلابى کشور ندارد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در شهرکرد، از همان ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى برخى افراد و گروه‌هاى کم بصیرت، علت خصومت و دشمنى آمریکا با انقلاب اسلامى ایران را ناشى از برخى کنش‌ها و رفتارهاى ملت و یا رهبران آن دانسته و مدعى بودند اگر فلان کار می‌شد آمریکا دلیلى براى دشمنى نداشت.
 
ازجمله رفتارهاى مورد نظر این عده یکى «شعار مرگ بر آمریکا» بود. یا این‌که مى‌گفتند وقتى امام (ره) مى‌گوید «آمریکا هیچ غلطى نمى‌تواند بکند» طبیعى است که آمریکا عصبانى مى‌شود. هم‌چنین مى‌توان موارد دیگر همچون؛ «تسخیر لانه جاسوسى»، «حمایت جمهورى اسلامى از ملت‌هاى مظلوم جهان و ملت‌هاى به پاخاسته»، «کمک به جبهه مقاومت»، «انرژى هسته اى، توان دفاعى، قدرت موشکى و...» اشاره کرده که در طول این ۴۰ سال گذشته برخى ادعا مى کردند که اگر این مسائل مطرح نمى‌شد، آمریکا نیز دلیلى براى خصومت با ایران نداشت. این در حالى است که مبانى خصومت آمریکا با ملت ایران به چند عامل باز می‌گردد که عبارتند از:
 
الف) منافع استعمارى نظام لیبرال دمکراسى‌
ب) روحیه استکبارى و خوى برترى طلبانه‌
ج) تقابل حق و باطل‌
د) شکست‌هاى پى درپى در مقابل تمدن اسلامى‌
هـ) هویت انقلاب اسلامى‌

یادداشت | مبانى خصومت آمریکا با نظام اسلامی
ساده اندیشانى که علت خصومت آمریکا را در رفتارهاى ملت و مسؤولان انقلابى کشور جستجو مى‌کنند، چند خطاى تحلیلى و اشتباه محاسباتى بزرگ دارند که ذیلاً به برخى از آن‌ها اشاره مى‌شود:

۱- رفتارهاى ملت ایران، قیام امام و مواضع و سیاست‌هاى رهبرى معظم انقلاب واکنش به اقدامات خصمانه آمریکا بوده نه کنش پیش دستانه. به عبارت روشن تر، اگر آمریکا دشمن ملت ایران نبود و به خیانت و جنایت علیه ملت ایران نمى پرداخت، اساساً انقلاب اسلامى شکل نمى‌گرفت. کسانى‌که تاریخ را فراموش کرده‌اند بار دیگر اقدامات خصمانه مقامات آمریکا در کشورمان را از کودتاى ۲۸ مرداد ۳۲ تا اصلاحات ارضى، قرارداد کاپیتالاسیون، تا حمایت از شاه و پناهندگى دادن به وى، تحریم ملت ایران و بلوکه کردن اموال ملت در آمریکا را مرور کنند. اگر حافظه خود را تعمداً پاک نکرده باشند به یاد خواهند آورد که مردم ایران از چه زمانى مرگ بر آمریکا سر دادند. کسى در راهپیمایى‌ها علیه رژیم گذشته مرگ بر آمریکا نمى‌گفت، اما این آمریکا بود که شاه را به سرکوب ملت امر مى‌کرد و از جنایات او حمایت مى کرد. زمانى که حضرت امام از غلط نکردن آمریکا سخن گفت و فرمودند «آمریکا هیچ غلطى نمى‌تواند بکند» را بیاد بیاورید که چند سال از انقلاب گذشته بود. علت تسخیر لانه جاسوسى در واکنش به برنامه پشت صحنه آمریکا را بیاد بیاورید.

۲- اگر انقلاب اسلامى و مواضع ملت و امام راحل، آسیب دشمنى آمریکا بوده، پس چرا حکام آمریکا در مقابل ملى شدن صنعت نفت و دولت مصدق ایستادند. مصدق که درود بر آمریکا مى‌گفت، على امینى که انقلابى نبود، پس چرا «کندى» رییس جمهورى آمریکا در سال ۱۳۳۹ به او خیانت کرد و به خواست شاه وى را از نخست وزیرى کنار گذاشت.

۳- اگر ملت ایران مسلمان بود و انقلابى، آیا مردم ویتنام، کره شمالى، کشورهاى آمریکاى لاتین و ده‌ها کشور دیگر هم موضع انقلابى داشتند. کسانى‌که رفتار ملت ما را علت خصومت آمریکا مى‌دانند خوب است از برخورد انسانى و مسالمت آمیز سران کاخ سفید نسبت به یک کشور در دنیا نام ببرند. اگر انرژى هسته‌اى دلیل دشمنى آمریکاست، رفتار خائنانه این کشور در قبال لیبى پس از این‌که قذافى همه تاسیسات هسته‌اى خود را تحویل آمریکا داد را چگونه توجیه مى کنند.

۴- اگر ملت ایران به دلیل دشمنى با آمریکا مستحق جنایات است، رفتار ناجوانمردانه واشنگتن نسبت به دوستان و رژیم‌هایى که مورد حمایتشان بودند را چگونه باید توجیه کرد؟ پاکستان، ترکیه، عراق در زمان صدام، افغانستان در زمان طالبان، لیبى در زمان قذافى، مصر در زمان مبارک، القاعده، داعش که از جمله دولت‌ها و گروه‌ها تروریستى دست پروده خود آمریکا بودند پس چرا مشمول خیانت این کشور قرار گرفتند.

۵- چه تناسبى بین رفتارهاى ملت ایران و مسؤولانش با جنایات آمریکا مى‌بینند. آیا اگر ملتى بخواهد براى سرنوشت خودش تصمیم بگیرد، استقلال و آزادى داشته باشد، باید آن‌را تحریم کرد، اموالش را بلوکه کرده، هشت سال علیه او جنگ راه انداخت، به دشمنانش کمک کرد، کودتا علیه آن‌ها را طراحى کرد، سکوهاى نفتى‌اش را بمباران کرد. کشتى هاى نفت کشش را زد، هواپیماى مسافربریش را مورد هدف گلوله نظامى قرار داد. قعطنامه علیه‌اش تصویب کرد و به مذاکره کشاند و توافقنامه‌اش را پاره کرد.

۶- بررسى عملکرد دولت آمریکا در سیاست خارجى بیانگر این واقعیت است که هرجا کشورى با تمام قدرت مقابل این کشور زورگو ایستاده است، این آمریکا بوده که عقب نشینى کرده و به خواسته‌هاى آن‌ها تمکین کرده است، اما کرنش و عقب نشینى در برابر آن سبب گستاخى و زیاده‌خواهى آن شده است.

۷- ساده اندیشان به علل واقعى دشمنى و خصومت آمریکا مانند؛ ماهیت استکبارى، خوى ددمنشى، روحیه برترى‌طلبى، حس زیاده خواهى و تکثرطلبى نظام لیبرال دمکراسى که منشاء قوانین داخلى و دکترین سیاست خارجى آمریکا است، توجه ندارند. دلایلى که همه رفتارهاى کینه توزانه فعلى آمریکا، جنایات و خیانت‌هایى که طى چهل سال گذشته و قبل از انقلاب اسلامى مرتکب شده‌اند، رفتارهاى آمریکا در قبال سایر کشور‌ها را تفسیر و توجیه مى‌کنند. در اینجا، بخشى از این دلایل و انگیزه‌هاى رفتارى آمریکا تحت عنوان «مبانى دشمنى آمریکا» مورد اشاره قرار مى‌گیرد:

یادداشت | مبانى خصومت آمریکا با نظام اسلامی
مبانى خصومت آمریکا

الف) منافع استعمارى نظام لیبرال دمکراسى‌
آمریکا بر اساس ماهیت سودجویانه و تکثرگراى نظام لیبرال دمکراسى به سرعت به یک دولت استعمارگر تبدیل شد که باید منافع خود را در خارج از مرزهاى جغرافیایى خود جستجو کند. این جمله مشهور دولت آمریکا در پاسخ به چرایى دخالتش در سراسر جهان است که مى‌گوید: ما در سراسر جهان منافع داریم که مى‌توانیم آن را به شکلى که ممکن باشد تأمین کنیم. بر همین اساس آمریکا به خود اجازه داده تا در ۷۰ کشور دنیا بیش از ۸۰۰ پایگاه نظامى احداث کند.

وضعیت ایران با منابع زیر زمینى بسیار غنى و مواد اولیه مورد نیاز اقتصاد کاپیتالیسى و سرمایه محور آمریکا، موقعیت جغرافیایى ایران در شاهراه منطقه و بازار مصرف وسیع کالاهاى غربى سبب شده تا ایران به عنوان لقمه چربى بر مذاق دولتمران آمریکا مزه کند، اما انقلاب اسلامى این لقمه چرب را از آن‌ها گرفته و مانع طمع ورزى و دست درازى آن‌ها گردیده است.

رهبر فرزانه انقلاب در جمع مردم قم با اشاره به مبانى خصومت آمریکا فرمودند: در درجه اوّل براى این‌که لقمه چرب و نرم ایران از دستشان رفت. ایران که فلان کشور دورافتاده آفریقایى یا آمریکاى لاتین یا ... نیست؛ ایران قلّه موقعیّت راهبردیِ جغرافیایی است در دنیا؛ [یک]مرکز بسیار مهم که هیچ نقطه جغرافیایی در غرب آسیا در این منطقه به اهمّیت ایران وجود ندارد. کمتر سرزمینى به قدر ایران داراى ثروت‌هاى مادّى و توانایى‌هاى گوناگون است؛ این‌را خودشان اعتراف مى‌کنند. همین چند روز قبل از این یک مؤسسه غربى براى این‌که به این حقیر بدگویى کند، یک چیزى گفته بود، اعتراف کرده بود که ایران پنجمین کشور ثروتمند دنیا است؛ این حرفش درست است؛ ایران این‌جور است؛ ظرفیّت‌هاى ما فوق‌العاده است. این لقمه چرب و نرم را از دست دادند و عصبانیّت اوّل به خاطر این بود و البتّه این همچنان ادامه دارد.

ب) روحیه استکبارى و خوى برترى طلبانه‌
علت دیگر خصومت آمریکا به روحیه استکبارى و برترى طلبى این کشور باز مى‌گردد. آن‌ها که خود را لایق‌ترین افراد براى رهبرى دنیا مى‌دانند به آسانى به خود اجازه مى‌دهند براى مدیریت کشورهاى دیگر در هرجایى حضور داشته باشند. علت العلل عدم پاى بندى آمریکا به تعهداتش ازجمله برجام به روحیه برترى جویانه مقامات این کشور باز می‌گردد. براى آن‌ها دشوارتر از تحمل پیشرفت‌هاى هسته‌اى کشورمان، نشستن بر سر میز مذاکره بدون پیش شرط و امضاى قراردادهایى که به حقوق سایر ملت‌ها احترام مى‌گذارد، است.

ج) تقابل حق و باطل‌
رهبر معظم انقلاب در جمع مردم قم که به مناسبت ۱۹ دى ماه در حسینیه حضرت امام (ره) گردهم آمده بودند، فرمودند:، امّا مسأله اصلى، مسأله تقابلِ دو حرکت است؛ تقابل حق و باطل است «جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعید» حق وقتى که آمد، باطل به‌طور طبیعى، به خود مى‌لرزد. این‌ها استکبارند، این‌ها استعمارند و تنفّس این‌ها، تغذیه این‌ها با خون ملّت‌ها است؛ حالا یک قدرتى پیدا شده است در دنیا که با این پدیده ظالمانه مخالف است، مخالفت مى‌کند، زیر بار آن‌ها نمى‌رود.

د) شکست‌هاى پى درپى در مقابل تمدن اسلامى‌
از دیگر علل خصومت فزاینده آمریکا علیه ملت ایران ناکامى‌هاى پى درپى در مهار و براندازى آن بوده است. مردم ایران نه تنها موفق شده از همه موانع و توطئه‌هاى چهل ساله آمریکا عبور کند، بلکه روند قدرت یابى آن به گونه‌ای بوده که افول قدرت آمریکا را رقم زده است. تشریح این روند و تأثیر آن بر دشمنى آمریکا را رهبر معظم انقلاب اسلامى در جمع مردم قم مورد اشاره قرار دادند و فرمودند: «ما در این چهل سال تا امروز موفّق بودیم. شما ببینید در کدام کشور‌ها در بین ملّت‌ها، فریاد مرگ بر آمریکا بلند مى‌شود؟ این سابقه نداشت. حرکت عظیم ملّت ایران، این‌ها را مى‌ترساند، قدرتمندان مادّى ظالمِ زورگو را مى‌ترساند، کمپانى‌هاى بین‌المللیِ مکنده خون ملّت‌ها را مى‌ترساند؛ مى‌بینند که به پایان راه رسیده‌اند. بله، حفره‌هاى معنوى در تمدّن‌ها خیلى زود خودش را نشان نمى‌دهد؛ غرب خب یک حرکتى کرد، حرکت صنعتى کرد، علم پیدا کرد، ثروت پیدا کرد، دنیا را گرفت، هیاهو کرد، امّا آن رخنه اصلى و اساسى، رخنه معنوى در درون او، مثل موریانه کار خودش را مى‌کند. منتها زود نشان نمى‌دهد؛ گاهى بعد از قرن‌ها نشان مى‌دهد خودش را؛ حالا دارد نشان مى‌دهد، الان دارد نشان مى‌دهد؛ شما اروپا را نگاه کنید، آمریکا یک جور، اروپا یک جور، کشورهاى تابع آن‌ها یک جور؛ آن وقت در این دنیاى این چنینى، اسلام، مردم‌سالاریِ اسلامی، حرکت اسلامى، تمدّن اسلامى با استفاده از امکانات کنونى دنیا و ابزارهاى موجود دنیا روزبه‌روز دارد رشد پیدا مى‌کند؛ این براى آن‌ها ترس‌آور است، رعب‌آور است؛ طبیعى است که دشمنى مى‌کنند.»

هـ) هویت انقلاب اسلامى‌
همانگونه که مکتب لیبرال دمکراسى سبب شکل‌گیرى ویژگى‌هاى زیاده‌خواهانه، منفعت گرایانه و قدرت طلبانه آمریکا گردیده، دین متعالى اسلام نیز منشاء شاخصه‌هایى ممتاز در نظام جمهورى اسلامى شده است که از جمله موارد بارز آن‌ها عبارتند از:

استکبارستیزى: خصلت استکبار ستیزى ملت ایران سبب شده تا ملت ایران در برابر هرگونه زیاده‌خواهى و روحیه برترى‌طلبى آمریکا بایستد. تجربه چهل ساله ملت ایران نشان داده که عزت کشور ایران به منش استکبارستیزى است و تسلیم و سر فرود آوردن در برابر کسانى‌که متکبرند چیزى جز ذلت به ارمغان نمى‌آورد.
 
استقلال‌خواهى: استقلال خواهى ملت ایران موجب گردیده تا دست نیاز خود را جز نزد خداى تعالى سمت دیگران دراز نکند. تجربه چهل سال انقلاب اسلامى به مردم ایران یاد داده که هرجا از خدا کمک خواسته با پاسخ مثبت روبه‌رو شده و مشکلاتش را از پیش برداشته و بالعکس، هرجا دست نیاز به‌سوى دیگران دراز کرده، همچنان نیازمند مانده است.
 
مقاومت: روحیه مقاومت ملى در ایران باعث شده تا در راستاى آرمان و خواسته‌هایش صبر و مقاومت پیشه کرده و تسلیم نشود. مقاومت چهل ساله ملت ایران نه تنها انقلاب اسلامى را به سمت رشد و پیشرفته سوق داده بلکه نشان داده که هرچه ایران در این مدت قوى شده است، آمریکا و دشمنان ملت ایران ضعیف‌تر شده‌اند.
 
ازاین‌رو، باید خصومت آمریکا علیه انقلاب اسلامى و ملت ایران را با ویژگى‌هاى فوق طبیعى دانست. چراکه این ویژگى‌ها موجب ضعف فزاینده قدرت آمریکا تا مرز افول این کشور شده است./۹۴۵۷/ی703/ب1
 
یادداشت از سجاد محمدی فارسانی
علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات